یکی از درسهای بزرگ جنگ تحمیلی ۱۲ روزه دشمن شناسی و شناخت عمق کینهها نسبت به ملت ایران و دین و دانش به مثابه دو بال مهم برای رشد و پیشرفت میباشد. صهیونیزم و استکبار از ملت عقب مانده و توسعه نیافته نمیهراسند. تمرکز آنها روی جمهوری اسلامی به خاطر پیشرفت و جایگاه علمی آنها در دنیاست. امر مهمی که رهبر حکیم انقلاب اسلامی در مراسم بزرگداشت شهدای اقتدار مورد اشاره قرار داده و فرمودند: «آنچه استکبار جهانی و در رأس آن، امریکای جنایتکار با آن مخالف است، همین دین شما و دانش شما است؛ با دین شما مخالفاند، با این ایمان گسترده مردم مخالفاند... اینکه جمهوری اسلامی در عرصههای گوناگون علم و دانش ــ چه دانشهای انسانی، چه دانشهای فنی، چه دانشهای دینی ــ بتواند سخن نو به میان بیاورد، اینها را ناراحت میکند؛ اینها با این مخالفاند. آنچه به عنوان [قضیه]هستهای و غنیسازی و حقوق بشر و امثال این چیزها میگویند بهانه است؛ اصل قضیه آن است.»
مقابله دشمنان انقلاب اسلامی با علم و دانش ایرانی که در قالبهای تحریم، ترور، جنگ، اغتشاش، ارعاب و جذب نخبگان علمی کشورمان صورت گرفته، به خاطر تاثیر و رابطه مستقیم پیشرفتهای علمی و فناوری بر قدرت دفاعی و اقتدار نظامی است. در این رابطه اظهارات دو تن از شهدای والامقامی که در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی ناجوانمردانه به دست تروریستهای دولتی به شهادت رسیدند، گویای تاثیر رشد علمی بر توان دفاعی کشور میباشد: شهید حسین سلامی میگوید:
«پایان نامه فارغ التحصیلی من دینامیک پرواز موشک هدایت شونده بود که چگونه این خط دید باید به موازات خود حرکت کند تا در یک نقطه اینها با هم تلاقی کنند. مثل موشک پدافند هوایی که باید یک شیء متحرک در آسمان را که با سرعت صوت حرکت میکند یا ماوراء آن، این هم به آن برسد در یک نقطه در فضا تلاقی کنند؛ واقعا این فناوریها سخت و پیچیده است و ما در حالی به این فناوریها رسیدیم که هیچ کس حتی دوستان ما این فناوریها را به ما ندادند. ولی ما در فضای تحریم و محاصره مطلق و ترور دانشمندانمان به این فناوری رسیدیم. اینکه شما موشک بالستیک را روی هدف متحرک نقطه زن کنید، خیلی مهم است. تقریباً به ظاهر ممکن نیست. ولی ما این کار را کردیم.» شهید عزیز و بزرگوار هستهای کشورمان دکتر طهرانچی در همین زمینه میگوید:
«عزیزان هشیار باشید تاریخ علم را نگاه کنید. قبل از جنگ جهانی اول علم برای نظریه آفرینی بود، علم برای علم بود ولی بعد از جنگ جهانی اول، علم برای فناوریهای نظامی تعریف شد. جالب این است که بدانید پایان جنگ را در کدام کشور اعلام کردند؟ در ایران!. ایران چهکاره جنگ بود؟ چرا سه تا صندلی در ایران گذاشتند؟ چون اینجا محور تحول دنیا است. تمدن در اینجا شکل میگیرد و خواستند پیروزیشان را اینجا اعلام کنند وگرنه جنگ در اروپا بود. پس از جنگ جهانی از ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۶ دوران امریکا سالاری با پرتاب اسپوتنیک تمام شد و پرتاب این موشک آغاز جنگ سرد اول شد. در اینجا علم شد برای اقتدار، یک موشک برای این کشور، یک موشک آن کشور، یک اسلحه این کشور و یک اسلحه آن کشور. این شد شرایط جدید حاکم بر شرایط جنگ سرد و به خصوص دانشمندان فیزیک و در رتبه بعد بقیه دانشمندان در خدمت علم برای اقتدار تعریف شدهاند.»
با عنایت به تاثیر علم و دانش بر اقتدار نظامی کشور و تمرکز دشمن بر کاهش قدرت علمی کشور بر نخبگان علمی، دانشگاه ها، وزارت علوم و سایر دستگاههای آموزشی لازم است راهبرد «خط مقدم» را در دستور کار خویش قرار دهند. خط مقدم از نگاه فرماندهی معظم کل قوا جایی است که دشمن حضور دارد و اگر نیروی خودی آنجا نباشد دشمن پیشروی خواهد کرد. بدخواهان ما در مواردی در خطوط مقدماند؛ پس ما باید خودمان را در مقابل بدخواهانمان قادر بر دفاع کنیم، و این نمیشود مگر اینکه به خطوط مقدم برسیم.
نکته حائز اهمیت این است که اولا بر خطوط مقدم تأکید شده که بر کثرت میادین و ترکیبی بودن جنگ دشمن دلالت دارد و عرصه دفاعی یکی از آنهاست. ثانیاً تصریح شده است دشمنان ما آنجا حضور دارند، که مفهوم آن عقب ماندگی علمی در برخی از انواع جنگ هاست. ثالثا اگر حضور پیدا نکنیم دشمن پیشروی میکند که معنای آن نابرابری و عدم موازنه قدرت است. این درحالی است که موقعیت نظام اسلامی ایجاب میکند علاوه بر قدرت برتر باید از توان بازدارندگی لازم جهت کاهش هزینهها بهره گیرد. توانی که نیازمند جهش علمی در ابعاد جنگ ترکیبی موجود است.